عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : پنج شنبه 29 بهمن 1394
بازدید : 50
نویسنده : اميد

روزی از کوچه پس کوچه های پایین شهر میگزشتم

چشمم به مردی با لباس و کفش های گران قیمت افتاد که به دیواری خیره شده بود و میگریست

نزدیکش شدم و به نقطه ای که خیره شده بود با دقت نگاه کردم نوشته شده بود:

این هم میگذرد

علت را پرسیدم گفت این دست خط من است.

چند سال پیش در این نقطه هیزم میفروختم حال صاحب چندین کارخانه ام.

پرسیدم پس برای چه بعد از چند سال برگشتی؟

گفت امده ام باز بنویسم:

این هم میگذرد...



:: موضوعات مرتبط: شعر و داستان , ,
:: برچسب‌ها: این هم میگذرد , داستان کوتاه , داستان پندآموز , داستان کوتاه پند پندآموز , داستان , ,

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

به وبلاگ من خوش آمدید.

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان كدخدا و آدرس funnykadkhoda.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 28
بازدید دیروز : 32
بازدید هفته : 61
بازدید ماه : 62
بازدید کل : 774
تعداد مطالب : 18
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

RSS

Powered By
loxblog.Com